می گویم از دوری تو

از روزی که رفتی تا...

می گویم از دوری تو

از روزی که رفتی تا...

ضجه

 

مهم نیست اگر کسی بدونه کی هستم 

دلم میخواد ضجه بزنم 

در واقع دارم همین کارو میکنم 

اینقدر که شکسته ام 

اینقدر که دارم می میرم 

خدایم، برگردونش! 

خدایم، به خاطر من برگردونش! 

این روزا بهار رو می بینم، اما حسش نمی کنم. 

پارسال یادته؟  

چه زندگی مسخره ای! 

خدایم...

تو شروع آسمونی

 

تو شروع آسمونی می دونستم نمی مونی
چشم تو آخر دنیاس خودت اینو نمی دونی
داشتن و نداشتن تو گاهی سخته گاهی ساده
اگه راهی اگه بی راه منم و پای پیاده


آخ که چه ساده گم شدم تو غربت چشای تو
سکوت شیشه ی دلم شکسته با صدای تو
آخ تمام لحظه هام اسمت یادم نمی ره
گذشته ها گذشته ها هیچ کی گناهی نداره

وقتی با تمام قلبم واسه زندگی می میرم
تن من می لرزه اما تو را از خودم میگیرم
من بی من من بی تو من از سایه فراری
می شم اون حادثه ای که روزی بود و روزگاری


حالا من نه توی قصه نه تو آرزوم نه خوابم
این سوال ساده ست چرا دنبال جوابم

سپیده

 

هر شب  

هر شب 

هرشب، تا بالش من خیس نشه، سپیده نمی زنه!

مسخره

 

خیلی مسخره است!

یعنی توی این دنیای خیلی مسخره، بهتر از تو کسی نیست که من عاشقش بشم؟ 

یعنی این دنیا به این اندازه مزخرفه؟ 

اصلاْ فکر نمی کردم که این اندازه عاشق کسی بشم که بهترین نبود و نیست و هرگز هم بهترین نخواهد بود.  

اما این بدترین آدم دنیا... 

آهای یکی پیدا بشه که من عاشقش بشم!!!!!!! 

تا تو از حسودی بمیری!

یاقوت، زن سرخ پوش عاشق

  

آنهایی که تهران پیش از انقلاب را به یاد دارند زن سرخ پوش اطراف میدان فردوسی را دیده اند. زنی بزک کرده، لاغراندام، با قامتی متوسط، صورتی استخوانی که گذر عمر و ناگواری روزگار شکسته اش کرده بود.  

...

ادامه مطلب ...