می گویم از دوری تو

از روزی که رفتی تا...

می گویم از دوری تو

از روزی که رفتی تا...

معجزه خاموش

 

طعم خیس اندوه و اتفاق افتاده
یه آه خداحافظ، یه فاجعه ی ساده
خالی شدم از رویا، حسی من و از من برد
یه سایه شبیه من پشت پنجره پژمرد

ای معجزه ی خاموش، یه حادثه روشن شو
یه لحظه، فقط یه آه، هم جنس شکفتن شو
از روزن این کنج خاکستری پرپر
مشغول تماشای ویرون شدن من شو

برگرد به برگشتن، از فاصله دورم کن
یه خاطره با من باش، یه گریه غرورم کن

از گرگر بی رحمه این تجربه ی من سوز
پرواز رهایی باش به ضیافته دیروز
به کوچه که پیوستی، شهر از تو لبالب شد
لحظه آخر لحظه، شب عاقبت شب شد
آغوش جهان رو به دلشوره شتابان بود
راهی شدنت حرفه نقطه چینه پایان بود

ای معجزه ی خاموش، یه حادثه روشن شو
یه لحظه، فقط یه آه، هم جنس شکفتن شو
از روزن این کنج خاکستریه پرپر
مشغول تماشای ویرون شدن من شو 

سعید...

نظرات 2 + ارسال نظر
زن دوم چهارشنبه 20 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 02:20 ب.ظ http://zanedovvom.persianblog.ir/

چرا نباید باهاش باشی و باید دور بشی؟

مجنون ازکلوب پنج‌شنبه 21 بهمن‌ماه سال 1389 ساعت 07:49 ق.ظ http://2nazanin.blogfa.cm

وبلاگ پرحرفی داری خیلی خوبه .به وبلاگ ماهم سربزن حتما نظربدی خوشحال میشم
تبادل لینک هم اگه مایل باشی میکنم

ممنونم
وبلاگتون رو دیدم، مطالبی رو که در مورد شاهنامه نوشته بودید لذت بردم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد